مقدمه و هدف: بارداری و زایمان، وقایع تکاملی مهیج و مهمی برای اکثر زنان به حساب می آید. جهت تطابق موفقیت آمیز این دو واقعه وجود سازگاری های فیزیکی بین فردی و خانوادگی ضروری است. افسردگی بعد از زایمان یک اختلال جدی است که آثار مخرب و طولانی مدتی بر روی مادر و خانواده بر جای می گذارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی افسردگی پس از زایمان در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی همدان در سال 1385 انجام شد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - مقطعی بود که به منظور بررسی میزان افسردگی در 8-2 هفته پس از زایمان در مراکز بهداشتی و درمانی شهر همدان صورت گرفت. حجم نمونه ها 400 نفر بود که بر اساس نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد افسردگی (Beck) و روش تجزیه و تحلیل داده ها، آمار توصیفی و استنباطی بود. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS 10 و توسط آزمون آماری c2 مورد آنالیز قرار گرفت.
نتایج: یافته های مطالعه نشان داد که 68% از واحدهای مورد پژوهش بهنجار، 19% افسردگی خفیف ، 4% افسردگی متوسط و 9% افسردگی شدید داشتند و همچنین بین میزان افسردگی و مشخصات فردی مانند سن، تعداد زایمان، سطح تحصیلات، شغل مادر و شغل همسر ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (P<0.000).
نتیجه نهائی: با توجه به فراوانی 32% افسردگی در واحدهای مورد پژوهش ،اشراف کامل کادر درمانی به سیر و نحوه تشخیص افسردگی پس از زایمان حائز اهمیت است و بایستی به دلائل متعدد غربالگری شوند و هر چه زودتر درمان گردند ، زیرا ممکن است رنج زیادی را بر فرد تحمیل نموده و پیامدهای زیانباری برای نوزاد داشته باشد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |