تشخیص مشکلات محیطی و اجتماعی در بیماران روانپزشکی، به دلیل نقش مهمی که در ایجاد و یا تشدید بیماریهای روانپزشکی ایفا میکند، حائز اهمیت است. مطالعه حاضر به قصد ارزیابی توافق دستیاران روانپزشکی در تشخیص مشکلات محور IV روانپزشکی براساس DSM-IV (که به تشخیص مشکلات روانی – اجتماعی و محیطی اختصاص دارد) اجرا گردید.
در جریان این مطالعه 117 بیمار در جلسات روزانه گزارش صبحگاهی بیمارستان روانپزشکی تبریز مورد مصاحبه قرار گرفتند و بطور جداگانه توسط دستیاران حاضر، از نظر وضعیت روانی و تشخیص های اولیه مطرح برای آنها در محور IV ، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های بدست آمده از مجموع این ارزیابیها با روش های آماری توصیفی و تحلیلی مورد سنجش قرار گرفتند.
نتـــــــایج تحلیلهای آماری نشان داد که توافق دستیاران در ارزیابی مشکلات محیطی و اجتماعی کم است (0.22= ICC) . هیچیک از عوامل فردی بیمار توجیه کننده اختلاف تشخیصی در بین دستیاران نبود. جنس دستیار و آشنایی وی با زبان آذری در تعیین تفاوت تشخیصی مهم برآورد گردیدند؛ به این ترتیب که توافق در دستیاران زن بیش از دستیاران مرد و در دستیاران آذری زبان بیش از دستیاران فارس زبان بود. همچنین هیچیک از اجزاء بررسی وضعیت روانی قادر به توجیه تفاوت در تشخیصگذاری نبودند. تشخیصگذاری در محورهای I و III در توجیه اختلاف تشخیصی، مهم برآورد گردیدند.
بطور کلی از این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که تشخیص مشکلات روانی – اجتماعی و محیطی در بیماران روانپزشکی، از پایایی خوبی برخوردار نیست و این امر بازنگری تشخیصگذاریهای این محور را ایجاب میکند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |